Page 16 - Navidenou-Arzhang No 23
P. 16
دورۀ ا ّول ،سا ِل سوّم ،شمارۀ ،32فروردین و اردیبهشت 1041 ارژنگ دوماهنامۀ ادبی ،هنری و اجتماعی نویدنو
هنر و علم -وجو ِد شباهت و اختلاف
بح ِث کوتاهی دربارۀ یک مسئلۀ مه ّم ِ استهتیک
احسان طبری
ارژنگ :خوانندگانی که تاکنون بخشهای منتشرشده از
کتاب "پایههای هنرشناس ی علمی" اثر ارزشمند پروفسور
آونر زیس در ارژنگ را پیگرفتهاند ،به یاد دارند که پیشتر
رسالۀ "دربارۀ برخی مسائ ِل استهتیک و هنر" از احسان
طبری را به منظور کمک به درک بهتر محتوای کتاب در
ارژنگ شمارۀ 11مهر1033منتشر نمودهایم .در پیوند با این
نوشتار طبری ،مول ِف کتاب مزبور نیز در بخش "هنر و
شناخت" (از فصل دوم کتاب با عنوان "هنر به مثابۀ شکلی
از آگاهی اجتماعی" منتشرشده در ارژنگ شمارۀ ،)3دربارۀ
دو مفهوِم "شناخ ِت هنری" و "شناخ ِت علمی" و موارد
شباهت و اختلاف میان "هنر" و "علم" توضیحا ِت بسیار
سودمندی را داده که بخش ی از آنرا بهمنظور تکمی ِل این
بحث بهانتهای این نوشتا ِر طبری افزودهایم*.
تا مدتها بینِ هنرشناسا ِن مارکسیست حکمی مقبول ّیتِ عامّه داشت و آن اینکه هنر مانندِ علم وسیلۀ معرفتِ
انسان به واقعیت است .منتها علم با "مفاهیم" سر و کار دارد ،هنر با "تصاویر" )" (Figure Bildیا به اصطلاحِ
امروزی با چهرهها .شیوۀ علم تعمیم است) ، (generalizationشیوۀ هنر تیپسازی ). (typisation
آورندۀ این حکم بدین شکل ،منتقدِ معرو ِف روس "بلینسکی" بود .در واقع در این حکم چنانکه خواهیم دید،
نکا ِت کامل ًا جدّی و درست وجود دارد و در دورانی نیز برای بالابردن اهمّیت و مسئولیّتِ اجتماع ِی هنر و هنرمند
نقشِ مثبتی بازی کرده است .ولی به این حکم که تکیۀ اساسیاش بر روی همسِنخ بود ِن "علم" و "هنر" به
مثابۀ وسیلۀ معرفتِ واقع ّیت است ،به دو ایراد یا بهتر بگوییم دو نکته وارد ساختهاند که دقیق و جامعتر کرد ِن آن
ضرور میکند:
اوّل آنکه" :علم" به گفتۀ اینشتین "فراتر از امو ِر بهنی و شخصی" ) (Super-Personalاست ،و حال
آنکه در "هنر" ،هم "انعکاسِ واقعیّت" وجود دارد ،چیزیکه آنرا به علم شبیه میکند؛ و هم انعکاسِ درک و
دید و تجربه و احساسِ خودِ هنرمند .یعنی در هنر ،بر خلافِ علم ،امورِ بهنی و شخصی نیز مدخل ّیت مییابد .آیا
این ایرا ِد درستی است؟
آری ،ایرا ِد درستی است .تردیدی نیست کسانی که هنر را تنها به "خودبیانگری" ) (Self-expressionبدل
میکنند بیح ّق نیستند ،زیرا این طرزِ تعریف از هنر ،مطلق کردن جه ِت بهنی در هنر است.
بی ِن جه ِت بهنی و جهتِ عینی ،بین بیا ِن واقع ّی ِت خارج (اعمّ از طبیعی یا اجتماعی) و بیا ِن عواطف ،دید ،توقّع و
تجربه و نیازهای روحی و سب ِک ویژه و شخص ّیتِ خا ّ ِ هنرمند ،پیون ِد عمیقی است .لذا هنر تنها بیا ِن خارج و
هنر و علم -وجود شباهت و اختلاف 15