Page 20 - Navidenou-Arzhang No 23
P. 20
دورۀ ا ّول ،سا ِل سوّم ،شمارۀ ،32فروردین و اردیبهشت 1041 ارژنگ دوماهنامۀ ادبی ،هنری و اجتماعی نویدنو
تقلیلِ شعر تا ح ّد تغیی ِر دستورِ زبان
دکتر محمود فلکی
این مقاله پس از انتشار کتاب “خطاب به پروانهها و چرا من شاعر نیمایی نیستم” (رضا براهنی )0374 ،در سال 0375در
یکی از نشریات آن زمان (نگاه نو یا آدینه؟) منتشر شده و بعد هم در کتابم “سلوک شعر” (نقد و تئوری شعر -چاپ
نخست ،0378چاپ دوم 0395به چاپ رسیده ،و حالا در اینجا با ویرایشِ جدید و اندکی تغییر میآید.
رضا براهنی در کتاب“ خطاب به پروانهها و چرا من شاعر نیمایی نیستم“ [i]،با نگرش پسامدرنی ابتدا پایان یافتن
دورهی شعر و تفکر نیمایی و شاملویی را برآورد میکند و هر دو شاعر را به خاطر داشتن اندیشهی دکارتی و ابلاغ معنی
در شعر ،متعلق به ترکیبی از عصر روشنگری و نهضت رمانتیسم میداند (صص ۲۷۱و )۲۹۱؛ و سپس نتیجه میگیرد
که «زما ِن عبور از مدرنیسم به عنوان روایت حاکم بر دورهی تاریخی ما فرا رسیده است» (ص )۲۹۱؛ انگار که ایران و
روشنفکرانش عصر روشنگری و مدرنیسم را پشت سر گذاشتهاند! در سرزمینی که هنوز جامعه و روشنفکرانش
مدرنیته را تجربه نکرده و جامعه سکولار نشده ،میخواهند با جهش ی به پسامدرن پرتاب شوند .براهنی نکات مختلفی
را به بحث گذاشته است؛ ولی اگر به پایهی نگرش او در این پهنه دقت کنیم به سه نکتهی محوری در گفتار او
میرسیم که نشانگر تأثیرپذیری او از نگرهی فرمالیستهای روس ی ،ساختار شکنانی چون رولن بارت و سرانجام
اندیشمندان پسامدرنی است ،با چاشن ِی ذهنی ِت رمانتی ِک انقلابی.
0
براهنی معتقد است که چیزی را از بیرون نباید به شعر تحمیل کرد؛ زیرا در این صورت« ،شعر به معیار صمیمی
بودن آن روایت خارج قضاوت میشود» ( )158
براهنی اما در حد این گفتمان نمیماند ،بلکه آن را در سوی جدا کردن «معنی» از شعر قرار میدهد .یعنی او
روایت بیرونی را با معنی شناختی یکسان میگیرد .درست است که روایت بیرونی میتواند با معنا بخشی پیوند
داشته باشد ،ولی هر معنایی در شعر لزوماً در نتیجهی تحمیل موضوع یا مضمون و یا”روایت خارج” نیست .براهنی
تحت تأثیر اندیشمندان پسامدرنی مانند لیوتار که هنر را از وجود معنی تهی یا بینیاز میدانند ،حضور معنی در
تقلیل شعر تا حد تغییر دستور زبان 19