Page 18 - Navidenou-Arzhang No 27
P. 18
دورۀ ا ّول ،سا ِل چهارم ،شمارۀ ،27آذر و دی 1401 ارژنگ دوماهنامۀ ادبی ،هنری و اجتماعی نویدنو
پاریس که اکنون بسته شده است و فیلمهای دلهرهانگیزی که بر پردههای سینماهای آمریکا را زیرِ پوشش
خود قرار دادند آشناترین نمونه ،ولیکن نه ،تنها نمونۀ این گونه هنر هستند .این نوع هنرها نمایشگ ِر خشونت
و بیرحمی هستند ،لیکن با تراژدی ارتباطی ندارند.
روی هم انباشت ِن صحنههای دلهرهانگیز همانقدر با تراژدی بیگانه است که سقطِ جنین با زایما ِن طبیعی.
تصادفی نیست که این نوع هنر در جامعۀ بورژوایی به نابودی کشانده شده است .این تح ّول ،بحرانی را که شیوۀ
زندگی موجود را پدیدآورده و آنرا از هرگونه آرمانِ متعالی تهی ساخته است ،منعکس میسازد.
البته این بدان معنی نیست که اصولِ تراژیک بالکل از هنرِ معاصر رخت بربسته است .در سالهای اخیر آثا ِر
متعدّدی بهوجود آمده است که تراژدیهای واقعی انسانِ نوین را نشان میدهند .کافیاست دراین مورد از
هنرهای مربوط به سرنوش ِت "نسلِ گمشده" یاد کنیم که تحت فشا ِر زندگی ُخرد و شکسته شده است ،به
سرخوردگی و فقدا ِن آرمان گرفتار آمده است ،و بدونِ هدف انرژ ِی خود را بر باد داده است .این نسل بی ِن دو
جنگ جهانی شکل گرفته است ،ولیکن تراژدی آن ،که بهعنوانِ مثال در صفحا ِت آثا ِر همینگوی جاودانگی
یافته است ،هنوز ما را تکان میدهد :اینگونه آثار هنرِ راستینی را عرضه میکنند و غالباً به ق ّلههای تراژدی
دست مییابند.
وقتی با زندگی پیچیدۀ شخص ّیتهای آثارِ معاصر برخورد میکنیم ،مثل ًا با رنجها و سختیهای زنِ گمنام و
بیکار در رُم در ساعتِ یازده اث ِر گیزپ دوسانتیس (Guiseppe de Santis, Rome at Eleven
)O,clockکه قربانی امیدهای واهی و فحایعی وحشتناک می گردد ،وقتی به خاطر بربادرفتن امیدهای
قهرمان در شبهای کابیریا اث ِر ف ّلینی ) (Fellini, Night of Cabiriaقلبمان از جای خود کنده
میشود ،و وقتی با مشاهدۀ لگدمال شدن شئو ِن انسانی شدید ًا برافروخته می شویم ،نمیتوانیم وجو ِد تراژدی
راستینی را احساس نکنیم.
از این سخنِ چخوف معنای عمیقی میتوان گرفت که میگوید" :در زندگ ِی واقعی ،مردم هر لحظه خود را
تیرباران نمی کنند ،یا به دار نمیزنند ،یا اظها ِر عشق نمیکنند ...آنان شامشان را میخورند و صرفاً شامشان را
می خورند ،و وقتی اینکار را انجام میدهند ،خوشبختیشان تحقّق مییابد یا زندگیشان از هم پاشیده
میشود ".در بهترین آثارِ هنری کشورهای سرمایهداری تراژدیهایی که میتوان یافت عبارتند از تراژدیهای
زندگی روزم ّرۀ مردم که نیازی به اوجگرفتن و انفجار ندارند ،یا تراژدیهایی که ک ّل ِهستی انسان را فرا
میگیرند.
با اینحال ،گاهی اینگونه آثا ِر هنری فاق ِد روح تراژیک هستند .در داستان طاقِ نصرت اثرِ رِمارک
) ،(Remarque, Arc de Triompheدکتر راویک ) (Doctor Ravicبهاین علّت عذاب میکشد که تنها
شخص ّیتِ داستان است که از خطرِ سرای ِت جنگ به خوبی آگاه است .شرای ِط زندگی او تراژیک است ،لیکن یک
قهرمانِ تراژیک نیست ،زیرا که فاقدِ یکیاز خصای ِص مه ّم ِقهرمانِ تراتژیک -یعنی عمل و انرژی -است .او در
نومیدی مطلق به سر میبرد و حتی نمیتواند وحشت و نگرانی خود را به دیگران انتقال دهد .طاقِ نصرت یک
اثرِ انسانگرا است ،ولیکن آن احسا ِس نا ِب درخشان را که در کتاب ف ّن ِشعر ارسطو تزکیّۀ نفس )(Catharsis
نامیده شده است ،بیدار نمیکند.
مقولاتِ اِستِهتیک /تراژیک 17