Page 19 - Navidenou-Arzhang No 27
P. 19
دورۀ اوّل ،سالِ چهارم ،شمارۀ ،27آذر و دی 1401 ارژنگ دوماهنامۀ ادبی ،هنری و اجتماعی نویدنو
بنابراین ،تراژدی تقلیدی است از یک عملِ جدّی که به لحاظِ داشتن اندازای مع ّین در نفسِ خود کامل است؛
زبا ِن آن آراسته به زینتهای خوشایندی است که هر نوعِ آن جداگانه و بر حسبِ مورد در بخشهای مختل ِف
اثر بهکار برده میشود؛ شک ِل بیانِ آن نمایشی (دراماتیک) است نه روایتی؛ برخوردار از حوادثی است که ترحّم
و ترس برمیانگیزند ،و به کم ِک آن حوادث ،نفسِ انسان را از اینگونه عواطف تزکیّه و تطهیر می کنند)10( .
با اینحال ،مضامینِ این اصل در کتا ِب فنّ ِشعر ارسطو به اندازۀ کافی روشن نشدهاست و این ابهام در آثارِ
استهتیک ،بهویژه در مورد تئور ِی تراژدی ،تفسیرهای گوناگونی را برانگیخته است.
در بی ِن این تفاسیر ،تفسیرِ ِلسینگ در کتاب درامِ هامبورگ )(Hamburgische Dramaturgie
مناسبترین و صحیحترین تفسیر به نظر میرسدِ .لسینگ معتقد است که با عبار ِت "نفسِ انسان را اینگونه
عواطف تزک ّیه و تطهیر میکند" ،باید با دیدِ اخلاقی برخورد کرد :تراژدی با بیدارکردنِ ح ّس ِتر ّحم ،بیننده را از
آلودگی به گناهان میرهاند ،روح او را از احساساتِ پست پاک میکند ،و او را در رسیدن به عواط ِف
شرافتمندانه یاری میدهد.
تراژدی با نمایشِ "اینگونه عواطف" ،یا بهعبارت دیگر با نمای ِش احساساتی شبیه آنچه ممکن است در رو ِح
تماشاگر خانه کرده باشد ،روحِ انسان را کمال میبخشد .تراژدی نیرومندترین ابزارِ هنر است که میتواند با
چنان قدرتی به عواط ِف انسان راه یابد که از دنیای درونی او همۀ مبتذلات را بزداید و خود به منبع توانایی
عاطفی و اخلاقی تبدیل شود .تماشاگرِ تراژدی با سهیمشدن در تجار ِب قهرمانِ تراژیک و با احسا ِس ترحّم
نسبت به او ،از رنجهای خود رهایی مییابد و زندگی خود را تعالی میبخشد.
عبارت "نفسِ انسان را از اینگونه عواطف تزک ّیه و تطهیر میکند" ،از شفابخشیدن به رو ِح انسان به کمکِ
نیروی عظی ِم هنر حکایت میکند همانطوریکه آندره بونارد در کتاب تم ّد ِن یونان (André Bonnard,
) Greek Civilizationخاطرنشان می سازد ،ریخت ِن اشکهای تراژیک بهمعنای اندیشیدن است .در مفهو ِم
تزکیّه نق ِش فعّا ِل تراژدی که از لحاظ اجتماعی اهمّیتِ خا ّصی دارد ،بازگو میشود چراکه تراژدی از تماشاگر
میخواهد نسبت به رنجها و وضع ناگوار قهرمانِ تراژیک احسا ِس دلسوزی کند و درعینحال وضع خو ِد
تماشاگر را نیز دگرگون میسازد.
برخوردهای تراژیک در دنیای واقعی الزام ًا به رنج ،مصیبت و خونریزی ،بدبختی و مرگِ انسان منتهی
میشوند ،ا ّما در دنیای هنر نقشِ تراژدی این نیست که رن ِج انسانی را خصل ِت استهتیک ببخشد ،بلکه این
است که از پیروزی اجتنابناپذیر اصو ِل مثبت و از موفّقی ِت نیروهای مترقی در جامعه سخن گوید.
همانطوری که قبلاً خاطرنشان ساختیم تراژدی اگر همیشه متضمّنِ مر ِگ واقعی قهرمان نباشد ،دستِکم
مستلز ِم رنجِ عمیقِ او هست ،گرچه این بدان معنی نیست که هر انسانی که رنج میبرد یا میمیرد قهرمانِ
تراژیک است.
در هنر به شخص ّیتهای نفرتانگیزی برمیخوریم که مرگشان را بایستی صرف ًا انتقامی به حقّ تلقّی کرد.
اینگونه شخص ّیتها با تراژدی ارتباطی ندارند .در پایان تراژدیهای شکسپیر ،اتللو و یاگو ،هَملت و کلودیوس،
مقولاتِ ِاس ِتهتیک /تراژیک 18