Page 17 - Navidenou-Arzhang No 27
P. 17

‫دورۀ اوّل‪ ،‬سالِ چهارم‪ ،‬شمارۀ ‪ ،27‬آذر و دی ‪1401‬‬  ‫ارژنگ دوماهنامۀ ادبی‪ ،‬هنری و اجتماعی نویدنو‬

‫یکی از خصایصِ اساسی هر تراژدی راستین‪ ،‬حضور اص ِل مثبتی است در آن که تایید میکند زندگی چیزهای‬
‫زیادی دارد که به ما ارزانی کند‪ .‬این اعتقادِ رایج که تراژدیهای کلاسی ِک کهن اساسا بدبینانه هستند و انسان‬

              ‫را بهگونهای تصویر می کنند که از معضلا ِت زندگیاش راهِ گریزی ندارد‪ ،‬چندان صحیح نیست‪.‬‬

‫بسیار مه ّم است توجه داشته باشیم که اصلِ موء ّی ِد زندگی در تراژدی در هر مرحله از تکاملِ هنر به شیوۀ‬
‫خاصّی تج ّلی مییابد‪ .‬تراژدیهای دنیای باستان با هنرِ تراژیکِ رنسانس متفاوتاند‪ ،‬و مفهو ِم تراژدی در عص ِر‬
‫نئوکلاسیسیسم با مفهو ِم آن در نظرِ رمانتیکها تطبیق نمیکند‪ .‬در تراژدیهای باستان‪ ،‬سرنوشت مهمترین‬
‫عامل به شمار میرفت‪ .‬در تراژدیهای نئوکلاسیک تضادّ بین عشق و وظیفه‪ ،‬یا تضادّ بین تع ّه ِد شخصی و تع ّه ِد‬
‫اجتماعی اساسیترین مسئله بود؛ در حالیکه تراژدیهای رمانتیک با غمِ جهان )‪ (Weltschmerz‬و با عذابِ‬
‫اخلاقی که از شکاف بی ِن آرمانهای عالی و واقعیّتِ پست ناشی میشد انباشته بودند و با تعقیبِ آرمانهای‬
‫غیرقابلدسترس مشخّص میشدند‪ .‬درعینحال میتوان گفت همۀ تراژدیهای خوب نه تنها با اعترا ِض شدید‬
‫بر علیه دنیایی که با انسان س ِر دشمنی دارد همراهاند‪ ،‬بلکه شجاعت را میستایند و قدر ِت اخلاقی انسان را در‬

              ‫رودررویی با مسائلِ عمدۀ زمان که او را به بروزِ شایستگی خود فرامیخوانند‪ ،‬تحسین میکنند‪.‬‬

‫ح ّتی وقتی به تراژدیهایی از نوع تراژدیهای یونان که بهحق گفته شده است تس ّل ِط سرنوشت را بر انسان‬
‫نشان میدهند برمیگردیم‪ ،‬مشاهده میکنیم که سرنوش ِت محتو ِم انسان و ناتوانی او در مقابل نیروی کو ِر‬
‫سرنوشت نیست که فناناپذیر است‪ ،‬بلکه خو ِدانسان است‪ ،‬غنای بیپایانِ دنیای درونی اوست‪ ،‬بلندیهایی است‬
‫که روحِ انسان میتواند به آن پرواز کند و تواناییهای عظیمی است که انسان از آن برخوردار است‪ .‬تراژدیها‬
‫ضمن اینکه ممکن است شرایطِ غی ِرانسانی زندگی را نشان دهند‪ ،‬همیشه نیروی زندگی را تحسین و تایید‬

                                                                          ‫میکنند‪ ،‬نه نیروی مرگ را‪.‬‬

‫قهرما ِن تراژیک همیشه فعّال است و مبارزه جوه ِر او بهشمار میرود‪ .‬سخ ِن "خردمندانۀ" فاوست که‬
‫میگوید "فقط کسی شایستۀ زندگی و آزادی است که حاضر است همیشه به خاط ِر آنها ِسلاح بردارد"‪ ،‬به‬

                                            ‫بهترین وجه خصلتی را که ذاتیِ تراژدی است خلاصه میکند‪.‬‬

‫در هن ِر مدرنیستی عص ِر حاضر به نمای ِش فجایع زندگی نظی ِر قتل‪ ،‬زن‪ ،‬چپاول‪ ،‬هر نوع رفتا ِر ناشی از‬
‫ناراحتیهای روانی و غیره جای مهمّی اختصاص داده میشود‪ .‬تئاترِ گران گینیول )‪ (Grand Guignol‬در‬

 ‫مقولا ِت ِاس ِتهتیک‪ /‬تراژیک ‪16‬‬
   12   13   14   15   16   17   18   19   20   21   22