Page 13 - Navidenou-Arzhang No 27
P. 13

‫دورۀ اوّل‪ ،‬سالِ چهارم‪ ،‬شمارۀ ‪ ،27‬آذر و دی ‪1401‬‬  ‫ارژنگ دوماهنامۀ ادبی‪ ،‬هنری و اجتماعی نویدنو‬

‫سوفوکل اُدیپ را ‪ 2500‬سال پیش نوشته است‪ .‬از سوی دیگر‪ ،‬آنتیگون ژان آنوی اثرِ جدیدی است با یک‬
‫مقدمۀ طولانی دربارۀ تاریخ تکام ِل تراژدی که در طول آن خصائصِ صفاتِ تراژدی دگرگون شده و برداشتِ‬
‫مردم از خصل ِت قهرما ِن تراژیک و روشهای ح ّل ِستیزههای تراژیک تغییر یافته است‪ .‬با اینحال‪ ،‬آنوی از‬
‫چارچوبی که دقیقاً مشخص شده دور نمیشود‪ :‬در نمایشنامۀ او هیچ چیز تصادفی نیست‪ .‬سی ِر حوادث‬
‫برگشتناپذیر است‪ .‬پایانِ ماجرا فاجعۀ خونباری است که از اشتبا ِه تراژی ِک سنگین یا از "گناهِ" تراژیکِ مردی‬

     ‫که هیچگونه گناهی ندارد نشأت میگیرد‪ .‬بعضی از خصایصِ اساسی تراژدی برای همۀ اعصار معتبر است‪.‬‬

‫تقریباً همه تئوریهای مربوط به ِاستِهتیک‪ ،‬مقولۀ تراژیک را حاکی از قوانینِ عمیقی میدانند که مبنای زندگی‬
‫انسانها را تشکیل میدهند با اینحال در هرکدام از این تئوریها‪ ،‬تعریفِ طبیعتِ این مقوله از ویژگیهای‬
‫خاصّی برخوردار است‪ .‬این ویژگیها از یک سو از طبیع ِت برخوردهای تراژی ِک یک عصر نشأت میگیرد‪ ،‬و از‬
‫سوی دیگر از وضع خاصّ ِهنرِ تراژیک‪ .‬بدینسان اس ِتهتیکِ هگل که خلاصهای از هنرِ تراژیکِ عص ِرجدید (از‬
‫شکسپیر تا رومانتیکها) بهدست میدهد‪ ،‬تراژدی را در تضا ّد ِآشتیناپذیر بین فرد و مقتضیا ِت عینی زندگی‬

                                                                                    ‫جستجو میکند‪.‬‬

‫به نظ ِر هگل‪ ،‬اگر دو سوی این تضا ّد میتوانستند آشتی کنند هرگز وضعِ تراژیکی به وجود نمیآمد‪ .‬او‬
‫مینویسد‪" :‬اگر منافع و مصالح انسانها در نف ِس خود به گونهای باشند که واقعاً ارزش نداشته باشند افراد به‬

‫خاطر آن فدا شوند و افراد بتوانند بدون فداکرد ِن خود از هدفهای خود دست بردارند و یا به توافقی برسند که‬
                    ‫برای هر دو طرف رضایتبخش باشد‪ ،‬دراینصورت نتیجه لزوم ًا تراژیک نخواهد بود‪)۵(".‬‬

‫ستیزههای تراژیک را نمیتوان از طری ِق سازگارکردنِ خود با شرایطِ خصمانه و بدون فداکردنِ خود حلّ کرد‪ .‬و‬
‫دقیقاً بهع ّلت اینکه انسان نمیتواند ضمن حف ِظ اصالت خود بر شرای ِط سرِ راه خود غلبه کند و قادر نیست از‬
‫نبرد با این شرایط بازایستد‪ ،‬رنج و سرنوشتِ شوم برای قهرما ِن تراژیک اجتنابناپذیر میگردد‪ .‬ذکر این نکات‬
‫برای درک مفهومِ "گنا ِه تراژیک" ضروری است‪ .‬ریشۀ این گناه نه در کیفی ِت ذهنی انسان‪ ،‬بلکه در طبیع ِت‬
‫عینی ستیزۀ تراژیک و در طبیعتِ قهرمانِ تراژیک نهفته است‪ .‬این گناه با مصیبت از وضع دنیایی ناشی‬
‫میشود که قهرمان درآن زندگی میکند ولیکن نمیتواند آنرا بدو ِن نبرد بپذیرد‪ .‬رنجها‪ ،‬فداکاریها و‬
‫سقو ِطنهایی قهرما ِن تراژیک‪ ،‬تجلّی ضرور ِت تاریخی هستند‪ .‬این قهرمان بیآنکه گناهی مرتکب شده باشد‪ ،‬به‬

                                                                                     ‫گناه آلودهاست‪.‬‬

 ‫مقولاتِ اِستِهتیک‪ /‬تراژیک ‪12‬‬
   8   9   10   11   12   13   14   15   16   17   18