Page 10 - Navidenou-Arzhang No 27
P. 10
دورۀ ا ّول ،سا ِل چهارم ،شمارۀ ،27آذر و دی 1401 ارژنگ دوماهنامۀ ادبی ،هنری و اجتماعی نویدنو
از مسائلِاساسی عصرِ موردبحث نشاندهد ،بلکه ایناست که برخوردها و ستیزههای تراژی ِک واقعی را در یک
مقیا ِس اجتماعی وسیع بازآفرینی کند وبرخوردهای بینِ "خوشبختی"و"بدبختی" را در مفهوم وسیع و عا ّم ِآن
باز نماید.
در انواع آثا ِر ادبی ،از داستانهای مربوط به عشقِ نافرجام بهعنوان طر ِح ک ّلی استفاده شدهاست ،امّا فقط
معدودی از آنها به سطحِ تراژدیِ واقعی رسیدهاند .برای اینکه دلی ِل آن را بهتر بفهمیم ،کافیاست داستا ِن
تریستان ) (Tristanو ایسولد ) (Isoldeرا با رومئو و ژولیت مقایسه کنیم .تریستان و ایسولد را یک شاعرِ
قرونوسطایی در یک شع ِر ِغنایی عریان سروده است که بههیچوجه از جریانا ِت اجتماعی عصرِ خود سخنی
نمیگوید .درحالیکه شکسپیر ،نمایشنامهنوی ِس بزرگ عصرِ رنسانس ،داستا ِن رومئو و ژولیت را در متن نزاع و
کشمکشهای فئودالی قرونوسطا در بین خانوادههای منتگیو ) (Montagueو کاپو ِلت ) (Capuletقرار
میدهد .تضادّ آشتیناپذیر بین عش ِق سوزان دو جوان و تع ّص ِب پوسیدۀ قرونوسطایی ،زمینه را برای رودررویی
تراژیکی آماده میسازد که ع ّشاق را به فنا و نابودی میکشاند .مر ِگ رومئو و ژولیت نتیجۀ عوام ِل ا ّتفاقی
نیست ،بلکه بهطور طبیعی از ماه ّیتِ غیرانسانی عصری ناشی میشود که توسط شکسپیر نشان داده شده
است.
در هنرِ تراژدی با خصایصِ اساسی یک دورۀ کامل و با قوانینی که زندگی گروههای اجتماعی وسیع و
ک ّل ِجوامع را شکل میدهند ،در شکلِ عامّ و متمرک ِز آن روبرو هستیم .تعریف مشهور پوشکین از هد ِف تراژدی
بهعنوان سرنوشتِ انسانها حاکی از ایناست که گرچه در تراژدی از طری ِق زندگی افراد است که ستیزههای
زندگی بازنموده میشوند ،امّا این سرنوشتِ انسان هاست که از طریق سرنوش ِت فرد بیان میشود.
بههمین دلیل تراژدی ،که در فرایندِ تح ّولِ تاریخی خود چه از نظرِ شکل و چه از نظ ِر محتوا دگرگون ِی زیادی
پیدا کرده است ،در عالیترین مظاه ِر خود در اندیشههایی ریشه دارد که مفهوم و بُع ِد جهانی دارند ،از عصرِ
خود فراتر میروند و ارزشِ ماندگارِ خود را برای آیندگان حفظ میکنند .درست همانطوری که یک ملّت
پایدار است ،هنری که سرنوش ِت آنرا ثبت میکند نیز پایدار است .تراژدی حقیقتا یک هنرِ فلسفی با چشماندا ِز
وسیعی است که در آن اندیشههای مربوط به طبیع ِت هستی ،معن ِی زندگی و آرزوهای متعالی انسان تمرکز
مییابد.
یکی از تحلیلهای عمیق دربارۀ طبیعتِ مقولۀ تراژیک ،تحلیلِ مارکس و انگلس است در نامههایی
که در بارۀ موضو ِع تراژدی فرانتس زیکین ِگن ) (Franz Von Sikingenبه لاسال مینویسند.
[متن برگردان فارسی این دو نامه را در شمارۀ 25ارژنگ صص 79-73منتشر نمودهایم -ارژنگ]
مارکس و انگلس از این واقعیت حرکت میکنند که ریشۀ همۀ پدیدههای تراژیک ستیزههای تاریخی-
اجتماعی است که مطابقِ الگوهای منطقی تکامل مییابند و از برخورد بین نیروهای متخاص ِم آشتیناپذیر
حکایت میکنند .تعریفِ انگلس از تراژدی بهعنوان برخورد بین "امرِ مس ّلمی که تحقّقِ آن از لحاظِ تاریخی
ضروری است ،و عد ِم امکانِ پیادهکردنِ آن در عمل" ( ،)1گرچه در همهجا صادق نیست و نمیتوان آنرا به
نو ِع خا ّصی از درامِ تاریخی اطلاق کرد ،ولیکن کلی ِد فه ِم تراژدی را بهدست میدهد.
مقولاتِ ِاستِهتیک /تراژیک 9