Page 9 - Navidenou-Arzhang No 27
P. 9

‫دورۀ ا ّول‪ ،‬سا ِل چهارم‪ ،‬شمارۀ ‪ ،27‬آذر و دی ‪1401‬‬  ‫ارژنگ دوماهنامۀ ادبی‪ ،‬هنری و اجتماعی نویدنو‬

  ‫مقولا ِت اِستِهتیک‪ /‬تراژیک‬

‫(ادامۀ بخشِ سوّم از فصلِ چهارم کتاب "پایههای هنرشناسی علمی")‬

‫نویسنده‪ :‬آونر زیس‪ /‬برگردان‪ :‬ک‪.‬م‪.‬پیوند‬

                                                             ‫تراژیک‬

‫مفهو ِم تراژیک معمول ًا با مصائب‪ ،‬رنجهای عمیق‪ ،‬حواد ِث دردناک و حُزنانگیز‪ ،‬و مر ِگ انسان ارتباط دارد‪ .‬امّا‬
‫اگر صرفا همین عوامل ماهی ِت مفهو ِم تراژیک را تشکیل میداد‪ ،‬در این صورت بیمعنی بود آنها را روی صحنه‬
‫به نمایش بگذاریم و به این وسیله بارِ اندو ِه انسان را سنگینتر کنیم‪ .‬این استدلال دقیق ًا همان استدلالی است‬
‫که افلاطون در اعتراض به هنرِ تراژدی مطرح میکند‪ .‬لیکن هیچگاه کسی به این استدلال او گوش فرا‬
‫نمیدهد و همۀ نویسندگان آثارِ تراژیک؛ چه آنهایی که در دنیای باستان میزیستند‪ ،‬چه شکسپیر‪ ،‬کرنی‪،‬‬
‫راسین‪ ،‬بایرون‪ ،‬پوشکین وسایر هنرمندانِ بزرگ‪ ،‬و چه آنهایی که بعدها پا به عرصۀ وجود میگذارند‪ ،‬همواره‬

                 ‫توجه دقیقِ خود را به ستیزههای حا ّد و تراژیکی که زمین را فرا گرفتهاند‪ ،‬معطوف میدارند‪.‬‬

‫بهنظر میرسد طبیعتِ مفهومِ تراژیک را نمیتوان با رنجهای انسان یکی دانست‪ .‬هنرمندان با خلق آثا ِر تراژیک‪،‬‬
‫اساسیترین برخوردِ منافع و ستیزههای موجود در جامعه را برملا میسازند‪ .‬بنابراین تصادفی نیست که هن ِر‬
‫تراژدی در دورههای طوفانزای جامعه و تغییرا ِت انقلابی که در طیّ آن تضادهای اساسی جامعه عریانتر و‬

                                           ‫علنیتر میگردند‪ ،‬بیشتر از هر دورۀ دیگر اعتلاء پیدا میکند‪.‬‬

‫لازم است این کلا ِم ارسطو را بهخاطر آوریم که میگوید "‪...‬تراژدی تقلیدِ انسانها نیست‪ ،‬بلکه تقلیدِ عمل‪،‬‬
‫زندگی‪ ،‬خوشبختی و بدبختی است"‪ ،‬زیرا که هدفِ تراژدی این نیست که زندگی خصوصی افرادِ مع ّینی را جدا‬

 ‫مقولاتِ ِاستِهتیک‪ /‬تراژیک ‪8‬‬
   4   5   6   7   8   9   10   11   12   13   14