Page 12 - Navidenou-Arzhang No 28
P. 12
دورۀ ا ّول ،سا ِل چهارم ،شمارۀ ،28بهمن و اسفند 1401 ارژنگ دوماهنامۀ ادبی ،هنری و اجتماعی نویدنو
هرتسن مینویسد" :بدو ِن تردید ،خنده یکیاز قویترین ِسلاحها برای نابودکردن است :خندۀ ولتر چون صاعقه
میزند و میسوزاند .خندهُ ،بتها و تاجهای افتخار را از اعتبار میاندازد و شمایلهای معجزهگر و قا ِب سیمی ِن
آنها را به تابلوهای بیارزشی در قابهای از َجلا ُافتاده مب ّدل میسازد" .سالتیکوف شچدرین بهدرستی اظهار
میدارد" :کارِ اصلی کُمِدی این است که همۀ پدیدههای منسوخ را به قلمر ِو سایهها انتقال دهد".
مارکس در تفسی ِر ماتریالیستی حیا ِت جامعه ،ماه ّی ِت درونی پدیدههای ُکمیکی را که در جریانِ تکاملِ تاریخ
روی میدهند ،با اشاره به این نکته توضیح میدهد که نظا ِم فئودالی آلما ِن قدیم یک پدیدۀ ُکمیک و مسخرهآمیز
است ،نه یک پدیدۀ تراژیک .تصویرِ مارکس از جامعۀ طبقاتی تصویرِ صحیحی به خود گرفته بود .این جامعه با
نظا ِم نوینی که درحا ِل شکلگرفتن بود میرزمید ،درحالیکه به قو ِل مارکس ،سقو ِ گریزناپذیرِ آن ،نطفهای را
در بر داشت .وقتی پیروزی حتمی نظا ِم نوین بدیهی گشت و نظامِ قدیم آشکارا منسوخ اعلام شد ،مارکس
مقاومتِ آنرا در مقاب ِل نیروهای نوینِ جامعه در زُمرۀ پدیدههای ُکمیکِ تاریخ بهشُمار آورد .او در این زمینه
مینویسد" :نظامِ موجو ِد آلمان که در موقعیت نادرس ِت تاریخی قرار گرفته است ،اصول بدیهی و پذیرفتهشده را
وقیحانه نقض میکند و نظامِ کهن را در شک ِل پوچ و بیمحتوای آن در معر ِض دیدِ جهانیان قرار میدهد ،فقط
تصوّر میکند که بهخود باور دارد و از همۀ جهان میخواهد که تص ّور کنند به آن باور دارند .اگر این نظام به
ماه ّی ِت خود باور داشت ،آیا میکوشید آن را زیرِ پوش ِش ماهیّتی بیگانه پنهان دارد و در سفسطه و دورویی
پناهجوید؟ نظا ِم کهنِ موجود فقط کُمِدی ِن یک نظامِ جهانی است که قهرمانا ِن راستی ِن آن دیگر وجود ندارند")7(.
علاوه بر بررسی تحوّ ِل جامعۀ آلمان ،کشف الگوهای موجود در تاریخ جهان ،مارکس را به نتایج تئوری ِک
بسیار مهمّی رهنمون گشت که منط ِق دگرگونی تراژیک به ُکمیک را در زندگی واقعی جامعه روشن
میسازند .این نتایج کلیدِ فه ِم ُکمیک را در آفرینشِ هنری بهدست میدهند .مارکس مینویسد:
"تاریخ جامع ّیت دارد و وقتی شکلِ کهنهای را به خاک میسپارد ،از مراح ِل مختلفی میگذرد .آخرین مرحلۀ یک
شک ِل تاریخی جهانی مرحلۀ ُک ِمدی آن است .خدایان یونان ،که در "پرومته در زنجیرِ" آشیل به صورتی تراژیک
زخمخورده و مُرده بودند ،یکبارِ دیگر میبایستی در دیالوگهای ) (Lucian Dialognesلوسین مرگِ
ُکمیکی را بیازمایند .چرا تاریخ باید چنین مسیری را طی کند تا بشر ّیت بیآنکه خم به ابرو بیاورد ،با گذشتۀ
خود قطعِ رابطه کند؟"()8
بنابراین ماهیّتِاجتماعی کُ ِمدی را باید درخودنمایی نیروهای اجتماعی و ُص َورِ نظامِ اجتماعی منسوخ جستوجو
کرد .نمایشِ این خودنمایی در هنر به انسان کمک میکند خودرا ازعواملِ دستوپاگی ِر گذشته برهاند ،سنّتهای
نسلهای "مُرده" را نابود کند و به آنها چنان ضربۀ کوبندهای واردآورد که دیگر برذهنِ نسلهای زنده سنگینی
نکنند .مارک تواین زمانی نوشت هیچکس نمیتواند در مقابلِ حملۀ کُمِدی مقاومت کند ،و بدینسان بر نیروی
عظیمِ هن ِر کُمیک تاکید کرد .این شک ِل منحصربهفردِ انتقا ِد اجتماعی و انتقاد از خود که از کارایی و قاطعیّتِ
عظیمی برخوردار است ،با ارائۀ ایماژهای هنری روشن بر عم ِق عواط ِف انسان میافزاید .هنرِ ُکمیک ف ّعال و
پویاست و همیشه حاضر است در مبارزا ِت اجتماعی شرکت شوید.
در این کتاب مفاهی ِم " ُک ِمدی" و "هجو" به معنی یک نو ِع (ژانر) هنری که خود را به صُ َورِ گوناگون از قبی ِل
کُمِد ِی کاراکتر ،کُ ِمدیِ موقع ّیت) ،(Situation Comedyواریته ،فارس و غیره متجلّی میسازد بهکار نرفته
مقولات استهتیکُ /کمیک 11