Page 10 - Navidenou-Arzhang No 28
P. 10

‫دورۀ اوّل‪ ،‬سالِ چهارم‪ ،‬شمارۀ ‪ ،28‬بهمن و اسفند ‪1401‬‬  ‫ارژنگ دوماهنامۀ ادبی‪ ،‬هنری و اجتماعی نویدنو‬

‫خوانندگانِ خود توصیه میکند از دشمنا ِن خود نه تنها با تحقیر‪ ،‬بلکه با مسخره یاد کنند و بیسمارک و‬
‫شرکایش را الاغ‪ ،‬شیّاد‪ ،‬و باندِ رقّتانگیزی که در مقابلِ امواج پیشرفتِ تاریخ ناتوان است‪ ،‬بخوانند‪ .‬انگلس این‬
‫واقعیّت را که دشمنان نمیتوانند شوخطبعیِ (‪ )1‬کمونیستها را از آنان ب ُربایند‪ ،‬از امتیازاتِ کمونیستها میداند‪.‬‬

‫لنین در گفتوگویی با لوناچارسکی‪ ،‬ضمنِ تعیینِ هدفهای هن ِر شوروی تاکید میورزد که تبلیغاتِ هنری‬
‫ایدئولوژی سوسیالیستی نه تنها بایستی توجه مردم را به پدیدههایی متمرکز کند که رشدِ شوقانگیز عناص ِر‬
‫مثبت و نوین را منعکس میکنند‪ ،‬بلکه لازم است هر پدیدههایی را که در جامعۀ شوروی یا هر جای دیگر‬

                                                            ‫مسخرهآمیز است‪ ،‬با خنده‪ ،‬دا ِغ بدنامی بزنند‪.‬‬

‫با این حال‪ ،‬خنده صرفاً سِلاحی برای افشاء کردن نیست‪ ،‬بلکه همچنین منبعِ پایانناپذیری است برای شادی و‬
‫دلگرمی که ایمانِ انسان را نسبت به زندگی و هدفهای آن تحکیم میکند‪ .‬خنده‪ ،‬نشانۀ قدرتی است که نه از‬

        ‫شکست‪ ،‬بلکه از پیروزی در نبرد زاده میشود و از احسا ِس شادی و آرام ِش اُمیدبخشی حکایت میکند‪.‬‬

‫مقولۀ ُکمیک (و شوخطبعی) برای علمای استهتیکی که کوشیدهاند آن را در چارچوبِ خشکی "بند کنند" و‬
‫صفا ِت ص ُوری آنرا مش ّخص سازند‪ ،‬مشکلا ِت زیادی فراهم آورده است‪ .‬حتی سیسرو (‪ )2‬و کوین تیلیان (‪،)3‬‬
‫کُمیک را پروتوسِ (‪ )4‬بیشکل و اغفالگر میدانند‪ .‬ساکتی‪ ،‬عالِمِ استهتیکِ روس در کتاب استهتیک برای عموم‬
‫مینویسد که کُمیک مانن ِد جیوه است‪ ،‬نمیتوان آنرا ح ّتی برای یک لحظه در محدودۀ مع ّینی ثابت نگهداشت‬

   ‫زیرا از کوچکترین شیاری که پیدا کند به بیرون خواهد لغزید و امکان نخواهد داد کسی آن را مهار کند‪)5(.‬‬

‫وقتی ماکس ایستمن به جرج برناردشاو گفت که قصد دارد کتابی دربارۀ شوخطبعی بنویسد‪ ،‬برنارد شاو‬
‫هشدارداد‪" :‬خطرناکترین بیماریِ ادبی ایناست که کسی وسوسه شود دربارۀ بذلهگویی و شوخطبعی کتابی‬

    ‫بنویسد‪ ،‬زیرا که این کار نشان میدهد نه از نویسندگی خبر دارد و نه از بذلهگویی و شوخطبعی"‪ 5(.‬مک ّرر)‬

‫این سخنا ِن شاو که نصفِ آن ج ّدی و نص ِف دیگرش شوخی است‪ ،‬همان عقیدهای را که در بالا از آن سخن‬
‫گفتیم منعکس میسازد و اشاره میکند به اینکه تفسیرِ تئوری ِک مقولۀ ُکمیک عملِ غیرِممکن و ماهیّتِ آن‬

                                                                                    ‫تعریفناپذیر است‪.‬‬

‫یکی از موضوعا ِت اساسی کُمدی پدیدههایی است که سودمندی خود را یا از دست دادند و یا بهزودی از دست‬
‫خواهند داد‪ .‬خنده بر پدیدههایی که محتوای مثبتشان ته کشیده است‪ ،‬ح ّق ِخود را برای ادامۀ حیات از دست‬
‫دادهاند و بیهوده میکوشند طبیع ِت واقعی خود را پنهان کنند‪ ،‬دا ِغ بدنامی میزند‪ .‬خنده با بیرونکشید ِن این‬

                                ‫تناقضات میتواند به حذفِ پدیدههایی که منسوخ و کهنه هستند کمک کند‪.‬‬

‫هرتسن مینویسد‪ :‬خنده یکیاز قویترین سِلاحهاست برعلیه چیزی که از زمان عقب مانده است‪ ،‬ولیکن خدا‬
‫میداند چگونه به حیاتِ خود ادامه میدهد و چون خرابههای پُرنخوت از رش ِد زندگیِ تازه جلوگیری میکند و‬

                                                                              ‫ضعفا را بهترس میاندازد‪.‬‬

‫مقولات استهتیک‪ُ /‬کمیک ‪9‬‬
   5   6   7   8   9   10   11   12   13   14   15