Page 13 - Navidenou-Arzhang No 25
P. 13
دورۀ اوّل ،سا ِل سوّم ،شمارۀ ،25مرداد و شهریور 1041 ارژنگ دوماهنامۀ ادبی ،هنری و اجتماعی نویدنو
اینکه هنر بههیچوجه مجبور نیست جز زیبایی چیزِ دیگری را نشان ندهد.؛ با اینحال ،لازم است عقاید و
برداشتهای هنرمند درباره زیبایی و تج ّسم و تحقّقِ آرمانهای استهتی ِک او را متجلّی سازد.
آرمانهای استهتیک در هنر به صُوَ ِر گوناگون بیان میشوند .این آرمانها میتوانند در شکل قهرمانانِ مثبت
تج ّلی یابد و بدینسان زیبایی را در جلوههای بیواسطۀ آن نشان دهند ،یا زیبایی را بدانسان که در خودِ زندگ ِی
واقعی وجود دارد نمایان سازند.
هنرمندان کشورهای سوسیالیستی آرمانهای هنری خود را بیشتر در قالب قهرمانانِ مثبت مطرح میکنند .آنان
هنری به وجود میآورند که معاصرانِ خود را به ل ّذتبردن از زیبایی زندگی اطرافشان عادت میدهد .با اینحال،
آرما ِن استهتیکِ آنان فقط به صورت مستقیم یا به صورت نمایشِ بیواسطۀ پدیدههایی که با این آرمان سازگارند
بیان میشود .حتّی وقتیکه جنبههای منفی جها ِن واقعی و زندگی شخصیّتهای زشت در تصاویرِ ذهنی هنری
بیان میشوند ،آرمانِ استهتیکِ هنرمند در ارزیابی او را از این پدیدهها به چشم میخورد.
بعضی از آثارِ هنری و ادبی هنرمندان کشورهای سوسیالیستی با عکسالعم ِل منفی مردمِ این کشورها روبهرو
میشوند .در اینگونه موارد منتقدا ِن بورژوایی میکوشند این پدیده را چنین "تبیین کنند" که جامعۀ
سوسیالیستی با تصویرِ جنبههای زشت زندگی برخوردی ناشکیبانه دارد و این برخورد ،برخوردی است همگانی.
امّا ،بدیهی است که این تبیین با واقع ّیت تطبیق نمیکند.
معمولا بهترین نمونههای هن ِر سوسیالیستی با دشواریهای جامعه سروکاردارند .در واقع آنچه با عکسالعملِ
منفی مردم روبهرو میشود ،تفسیرِ نادرس ِت نقائص ،ارزیابی نادرستِ نقشی که این نقائص بازی میکنند ،انحراف
از حقیقتِ زندگی و تعمیمهای ناصوا ِب آن است .در عینحال ،همانطوری که قبل ًا به مناسبت دیگری
خاطرنشان ساختهایم ،موضوعاتِ نشاندادهشده در آثا ِر هنری عواملی هستند که در ارزیابی استهتی ِک هنرمند
عاری از اهم ّیت نمیباشند .برخوردِ هنرمند با زندگی در انتخا ِب موضوع منعکس میگردد و در بسا موارد آرمانِ
استهتیکِ او به کاملترین و آزادترین وجه در تصویرِ زیباییهای جامعۀ سوسیالیستی تج ّلی مییابد .با اینحال،
هدفِ عمدۀ هنرمند صرف ًا نشان دادن یک پدیدۀ زیبا یا زشت نیست ،بلکه این است که هر پدیدهای را از
نقطهنظرِ آرما ِن استهتیکِ خود ارزیابی کند تا این آرمان را تثبیت کند .بدیهی است که این ارزیابی بر نقطهنظ ِر
ایدئولوژیک و استهتیکِ هنرمند بستگی دارد.
وقتی هنر آرمانهای متر ّقی را انکار کند ،مهمترین کیف ّیتِ خود ،یعنی زیبایی را از دست خواهد داد و در
عینحال حقیقتِ زندگی را تحریف خواهد کرد .در غالبِ موارد دقیقا همین انکا ِر حقیق ِت زندگی ،زیبایی را از
میان برمیدارد .با اینحال ،عک ِس این نیز صادق است :حذ ِف زیبایی به دورشدن از حقیقت منجر میشود و این
همان چیزی است که در آثارِ مُدرنیستهای امروز بهچشم میخورد.
مجسّمهسازِ آلمانی فریتز ک ِرمِر ) (Fritz cremerدر مقایسۀ هنرِ سوسیالیستی با هنرِ فُرمالیستی که حقیقت
را تحریف و زیبایی را حذف میکند ،بهحق مینویسد" :زیبایی در هنر ،یا دستکم زیبایی در هن ِر سوسیالیستی،
چیزیاست که نمیتوان آنرا از حقیقت جدا کرد .هنرهای زیبا همیشه حقیقی نیستند ،ولی هنرِ حقیقی همیشه
زیباست".
کلا ِم فناناپذیرِ شکسپیر نیز در ارتباط با این موضوع عمیقاً معنیدار است:
وه که زیبایی چه زیباتر مینماید
آنگاه که به زیورِ حقیقت آراسته گردد)۶(.
مقولا ِت اِستِهتیک /زیبایی در هنر 12