Page 9 - Navidenou-Arzhang No 24
P. 9

‫دورۀ ا ّول‪ ،‬سالِ سوّم‪ ،‬شمارۀ ‪ ،04‬خرداد و تیر ‪2422‬‬  ‫ارژنگ دوماهنامۀ ادبی‪ ،‬هنری و اجتماعی نویدنو‬

‫خصیصههای صوری را که در همه آنها مشترک است و میتواند ضابطهای برای تعریفِ آن به عنوان پدیدههایی‬

                                                   ‫زیبا به حساب آید‪ ،‬از بقیه خصیصهها متمایز کرد‪.‬‬

‫چندان دشوار نیست تجلّیا ِت زیبایی را در جهانِ واقعی اطرافِ خود دریابیم و نمونهها یا رخدادهایی را نام ببریم‬
‫که منبع ل ّذا ِت استهتیک هستند‪ ،‬ولی بسیار مشکل است به این سوال پاسخ دهیم که چرا آنها زیبا هستند؟‬

                                   ‫دقیق ًا چه خصیصهای آنها را زیبا میسازد‪ ،‬و طبیع ِت آن زیبایی چیست؟‬

‫به همین دلیل‪ ،‬افلاطون که اولین دکترین فلسفی زیبایی را در تاریخ اندیشۀ اِس ِتهتیک تنظیم کرد‪،‬‬
‫کاملا حق داشت در تمای ِز این دو سوال پافشاری کند که‪ :‬زیبایی چیست؟ زیبایی در کجا نهفته است‬

                                                                            ‫و ماه ّیتِ آن کدام است؟‬

‫استهتی ِک ماتریالیستی و ایدهآلیستی در مورد تعریف ماه ّی ِت زیبایی موضع کامل ًا متضادی اتخاذ میکنند‪ .‬در‬
‫استهتیکِ ایدهآلیستی زیبایی چیزی است که فقط به زندگ ِی معنوی انسان مربوط است‪ .‬در اعما ِق شعورِ انسان‬
‫ریشه دارد و فاقدِ هرگونه مبنای علمی است‪ .‬از سوی دیگر‪ ،‬استهتی ِک ماتریالیستی گرچه در ارزیابی زیبایی به‬
‫عنصرِ ذهنی اهمیتِ زیادی میدهد‪ ،‬نظرا ِت مختلف مربوط به زیبایی را به حساب می آورد‪ ،‬بررسی میکند و‬
‫ریشههای تاریخی آن را نشان میدهد‪ ،‬لیکن حرک ِت خود را از این اصل آغاز میکند که زیبایی چیزی است‬

                                                                       ‫عینی و مستقل از شعو ِر انسانی ‪.‬‬

‫علیرغم تن ّوع فراوا ِن تفسیرهایی که در مراحل مختلف تاریخ اندیشه استهتیک از مفهو ِم زیبایی به‬
‫عمل آمده‪ ،‬این تفسیرها را در تحلیلِ نهایی میتوان به دو گرو ِه عمده تقسیم کرد‪ :‬تفسیرهای‬

                                                             ‫ماتریالیستی و تفسیرهای ایدهآلیستی‪.‬‬

‫یکی از مهمّترین آموزشهای کهن درباره زیبایی توسط ارسطو‪ ،‬متفک ِر بزرگ عص ِر کلاسیک تنظیم شده است‪.‬‬
‫آموزشِ ارسطو بعدها در طولِ تاریخ تئوریهای استهتیک‪ ،‬چه تئوریهایی که بنیا ِد ماتریالیستی داشتند و چه‬
‫تئوریهایی که دارای اسا ِس ایدهآلیستی بودند‪ ،‬پذیرفته شد و تکمیل گردید‪ .‬این آموزش امروز نیز اعتبا ِر خود را‬
‫از دست نداده است‪ .‬جاذبۀ نیرومند برداش ِت ارسطو عمدت ًا در تلا ِش او برای تعیین خصایصِ عینی زیبایی نهفته‬

                                                                                                ‫است‪.‬‬

‫ارسطو ماه ّیتِ زیبایی را در برخی صفا ِت اصلی و مشخ ِص )‪ (Concrete‬خو ِد پدیدههای زندگی میبیند‪ .‬به‬
             ‫عقیدۀ او و پیروا ِن او‪ ،‬هماهنگی‪ ،‬تناسب و پذیر ِش قوانینِ معیّن اسا ِس زیبایی را تشکیل میدهند‪.‬‬

‫"‪ ...‬زیبایی با اندازه و نظم )‪ (Order‬بستگی دارد‪ .‬بنابراین آنرا نه در موجوداتِ خیلی ریز میتوان دید‪ ،‬چه‪،‬‬
‫ادرا ِک ما در برخوردِ آنی با آن نامشخص میگردد‪ ،‬و نه در موجودا ِت خیلی درشت (مثل ًا موجودی به طول‬
‫‪2222‬میل) چه‪ ،‬در اینصورت بیننده مجموع آن را در یک لحظه نمیبیند و وحدت و کلّی ِت آنرا از دست‬

                                                                                         ‫میدهد‪)0( ".‬‬

‫در برداش ِت ارسطو‪ ،‬مفهومِ تناسب به عنوان ضابطه کیفی ِت استهتی ِک یک پدیده‪ ،‬اهمی ِت خا ّصی پیدا میکند و‬
‫منظور از تناسب این است که چیزی نباید خیلی ریز باشد و نه خیلی درشت‪ .‬این اعتقاد‪ ،‬ارسطو را بر آن داشت‬

                              ‫که بنویسد تجلّیا ِت اصلیِ زیبایی را باید در نظم‪ ،‬تناسب و ظرافت جستجو کرد‪.‬‬

‫مقولاتِ استِهتیک‪ /‬زیبایی؛ تعریف و ماهیّتِ آن ‪8‬‬
   4   5   6   7   8   9   10   11   12   13   14