Page 29 - Navidenou-Arzhang No 24
P. 29
دورۀ اوّل ،سا ِل س ّوم ،شمارۀ ،04خرداد و تیر 2422 ارژنگ دوماهنامۀ ادبی ،هنری و اجتماعی نویدنو
بزرگسازی و کوچکسازیِ واژهها در زبانِ فارسی
احسان طبری
الف) بزرگ سازی
روندِ بزرگسازی واژه در فارسی اَشکا ِل سخت متنوّعی بهخود میگیرد که در باد ِی َامر به نظر نمیرسد که
چنین باشد و این خود از گوشههای نها ِن این زبان است که تعدادش بسیار است و تنها با دقّت و جستوجو به
دست میآید .اینک برخی موار ِد بزرگسازی که نگارنده یافته است و نمونههای مربوط بدان:
-0با افزودن واژهی «نَرّه» مانند :نرّه شیر ,نرّه غول ,ن ّره گدا ،نرّه دیو ,ن ّره گور.
فردوسی گوید:
«یکی نرّه گوری بزد بر درخت .که در چنگ او پ ّر ِ مرغی نسخت»
دراین نمونهها «نره» حتماً و ضرورتاً به معنای « نر» (در مقابل « ماده » ) نیست ,بلکه کلانی و هنگفتی نیز
درنظر است.
-2با افزودن واژها ِک «خر» به معنای بزرگ:
مانند" خربوف (جغد بزرگ) ,خرگردن ,خرپول ,خرسنگ ,خرچنگ ,خر آس (آسیای دستی بزرگ) ,خروار
- 2با افزودن واژهاکِ «مه» و «مس» که شکل دیگر ِ مه است.
مانند :مهبانو ,مسمغان (رئیس و پیشوای مغان) مامس و بامس به معنی مادر بزرگ و پدر بزرگ در لهجۀ
زرتشتیا ِن کرمان.
- 4با افزودن « َابَر» مانند :اَبَر َمرد ,اَ َبر کوه (ابرقو) ،اَبَرمَنِش ( َبرمَ ِنش) ،اَ َبر قدرت.
- 3با افزودن «بزرگ» مانند :بزرگ مرد ,بزرگ ارتشتاران ,بزرگ راه.
بزرگسازی و کوچکساز ِی واژهها در زبا ِن فارسی 28