Page 14 - Navidenou-Arzhang No 24
P. 14

‫دورۀ ا ّول‪ ،‬سالِ س ّوم‪ ،‬شمارۀ ‪ ،04‬خرداد و تیر ‪2422‬‬  ‫ارژنگ دوماهنامۀ ادبی‪ ،‬هنری و اجتماعی نویدنو‬

‫مارکس در این زمینه مینویسد حیوان‪ ،‬ما ّده را صرف ًا مطابق با ابعاد و نیازِ نوعی که به آن تعلّق دارد شکل‬

‫میدهد‪ ،‬درحالیکه انسان میتواند مطابق با ابعادِ هر نوعِ دیگری تولید کند و همه جا قادر است به یک شیء‪،‬‬

‫ابعا ِد مناس ِب آنرا ببخشد‪ .‬به همین سبب است که انسان ما ّده را با قوانی ِن زیبایی شکل میدهد‪.‬‬

‫هر قدر پدیدهای از زندگی پیچیدهتر و با معنیتر باشد‪ ،‬رخنۀ زیبایی در آن عمیقتر است‪ .‬هر قدر انسان‬
‫کوششهای خلّا ِق الهامشدۀ خود را بارورتر سازد‪ ،‬نقشِ قوانینِ زیبایی در فعالیتِ او بیشتر میگردد هرچه حاص ِل‬
‫کارِ انسان کاملتر باشد‪ ،‬زیباییِ آن فزونتر خواهد بود‪ .‬عقای ِد انسانها دربارۀ زیبایی به توس ِط کلّ ِجریا ِن حیا ِت‬

          ‫اجتماعی‪ ،‬شیوۀ زندگی‪ ،‬شرای ِط تاریخی‪ ،‬ساخ ِت طبقاتیِ جامعه‪ ،‬سنّتهای ملّی و غیره شکل میگیرد‪.‬‬

‫شاید بتوان گفت طبیعتِ تاریخی مقولۀ زیبایی‪ ،‬خود را روشنتر از هر چیز دیگر در هنر متج ّلی میسازد‪.‬‬
‫متخ ّصصینِ هنرهای اقوا ِم ابتدایی بینِ نقاشیهای غارِ قوا ِم ابتدایی گوناگون‪ ،‬شباهتهای روشن کشف کردهاند و‬
‫به این نتیجۀ مطمئن رسیدند که در بین اقوامی که از لحا ِظ زمان و مکان با هم فاصله داشتهاند ولیکن دارای‬

                                   ‫شرایطِ زندگی مشابه بوده اند‪ ،‬اصولِ زیبای ِی مشابهی به وجود آمده است‪.‬‬

                                ‫نمونۀ هنر نقاشی سنگی بوشمنها در آفریقای جنوبی‬

‫د‪.‬الدروگ )‪ ، (D.Olderogge‬دانشمن ِد شوروی در مقدمهای بر کتاب پایانِ فاجعهآمی ِز بوشمنها ( ‪Victor‬‬
                ‫‪ )Ellenberger, The Tragic End of the Bushmen‬اثر ویکتور آلن برگر مینویسد‪:‬‬

‫"نقاشیهای بوشمنها از نظر خصل ِت ک ّلی‪ ،‬سبک‪ ،‬شیوۀ ترسیم و محتوا‪ ،‬غالب ًا و به دلایل زیادی نقاشیهای‬
‫دیواری اسپانیای شرقی را به خاطر میآورند‪ .‬این نقاشیها به دورۀ میانهسنگی تعلّق دارند و بنابراین از لحا ِظ‬
‫زمانی از نقاشیهای بوشمن ها هزاران سال فاصله دارند‪ .‬شباهت بینِ این دو گروه نقاش ِی غار بسیار چشمگیر‬
‫است و این شباهت را فقط با این واقعیت میتوان تبیین کرد که آنها توسطِ اقوامی ترسیم شدهاند که در شرای ِط‬

             ‫یکسان یا حداقل مشابه زندگی میکردند و به سط ِح فرهنگ ِی کموبیش یکسانی رسیده بودهاند‪".‬‬

‫به نظر یونانیانِ باستان‪ ،‬جهان‪ ،‬جهانی هماهنگ و بنابراین زیبا بود‪ .‬به اعتقادِ علمای استهتی ِک یونان‪ ،‬هماهنگی و‬
‫زیبایی جداییناپذیر بودند‪ .‬بااینحال‪ ،‬حتی در هن ِر یونا ِن باستان نیز میتوان پیدای ِش اصو ِل نوینِ زیبایی را‬
‫مشاهده کرد‪ :‬در هماهنگ ِی ک ّلی معماری یونا ِن باستان‪ ،‬عناصری از ناهماهنگی رخنه میکند و در توازنِ کلّی آن‬

                                                                  ‫گوشههایی از عد ِم توازن ظاهر میشود‪.‬‬

  ‫مقولاتِ استِهتیک‪ /‬زیبایی؛ تعریف و ماهیّ ِت آن ‪03‬‬
   9   10   11   12   13   14   15   16   17   18   19